پوست شیر عجب سریالیه، خیلی دارک و خفنه
با اختلاف بهترین سریال ایرانی هست ک تابحال دیدم، اینقدر جذبم کرد از دیشب نشستم پشت هم دیدم تا الان
حتتتما پیشنهاد میشه که ببینین
پوست شیر عجب سریالیه، خیلی دارک و خفنه
با اختلاف بهترین سریال ایرانی هست ک تابحال دیدم، اینقدر جذبم کرد از دیشب نشستم پشت هم دیدم تا الان
حتتتما پیشنهاد میشه که ببینین
اگه دیگه به راحتی وارد رابطه نمی شی نشونه ی این نیست که سرد و بی احساس شدی بلکه یعنی مراقبت از خودت رو یاد گرفتی
اگه دیگه سر هر موضوعی با بقیه بحث نمی کنی نشونه ی این نیست که بی تفاوت و منزوی شدی بلکه یعنی یاد گرفتی برای آرامشت ارزش قائل باشی
اگه دیگه توقعی از آدما نداری نشونه ی این نیست که از همه بُریدی بلکه یعنی درک کردن آدمارو یاد گرفتی
اگه دیگه اثری از هیجانات و احساسات زود گذر گذشته نیست این معنیو نداره که روحت مُرده و دلت پیر شده بلکه یعنی تو به بلوغ و پُختگی رسیدی و عشق ورزیدن به خودتو یاد گرفتی
بدبین نباش؛ زاویه نگاهتو نسبت به خودت تغییر بده...
چقدر این سامورایی ها پشتکار و اراده دارن
قدیما ژاپن ی تیم درجه دو حتی تو سطح آسیا بوده ولی حالا اینقدر پیشرفت کردن که میان تو یکی از سخت ترین گروه های جام جهانی آلمان و اسپانیا رو میزنن و صعود میکنن، اینه نتیجه پشتکار و برنامه ریزی
اونوقت ماهم تو آسون ترین گروه جام جهانی با بازیهای دفاعی و کسل کننده حذف میشیم!
دزدی مقادیر زیادی پول دزدید، دزد دیگری هم به کاهدان زد و مقداری کاه دزدید
هر دو را گرفتند و نزد قاضی بردند . قاضی دزد پول را آزاد کرد و دزد کاه را به دو سال حبس با اَعمال شاقه محکوم کرد .
کاه دزد به وکیلش گفت: چرا قاضی پول دزد را آزاد کرد و من که فقط مقداری کاه دزدیدم به دو سال حبس با اَعمال شاقه محکوم شدم؟!
وکیل گفت:آخه قاضی، کاه نمیخورد..!
#عبید زاکانی
فکر کن نون ملتو آجر بکنی و واسه ساختن مسجد بری آجر دزدی
به خودت بیای ببینی خون همه رو کردی تو شیشه و باهاش دیوارای مسجدو شستی
باهاش دیوارای مسجدو شستی مهم نیست اگه اشهدو گفتی این کارا حتی خدا رو هم می کنن کفری فرشته ها هاج و واج بهت و حیرت همه محکوم بهشتیم تف به غیرت ما غیر از خودمون خیر از کسی ندیدیمبه شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!» لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می خندی؟»
پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»
پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»
پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز !!!»
برا دختره بوق زدم نگو دم ایستگاه بود همه راننده تاکسیا ریختن سرم
حالا دو ساعت قسم میخوردم به اینا میگفتم والا من مزاحم نوامیسم نه مسافرکش
روزی خواهم آمد ، و پیامی خواهم آورد.
در رگ ها ، نور خواهم ریخت .
و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! سیب
آوردم ، سیب سرخ خورشید.
خواهم آمد ، گل یاسی به گدا خواهم داد.
زن زیبای جذامی را ، گوشواره ای دیگر خواهم بخشید.
کور را خواهم گفت : چه تماشا دارد باغ!
دوره گردی خواهم شد ، کوچه ها را خواهم گشت .
جار خواهم زد: ای شبنم ، شبنم ، شبنم.
رهگذاری خواهد گفت : راستی را ، شب تاریکی است،
کهکشانی خواهم دادش .
اومدم روبیکا رو باز کنم این پیغام اومد بالا
بعد میگن چرا از برنامه ها داخلی استفاده نمیکنین
زدم حذفش کردم، اصلا فک کنم گزینه دلیت اکانت هم نداره